عشق
معشوقه

 

عشق همین است که عاشق چشم وابرو همدیگر شویم همین وبس

عشق لذت نگاه کردن به اوست وبه هر جا از بدنش که نگاه کنی با تمام

وجود لذت می بری . آنقدر او را دوست داری که لحظه ای دوری او را نمی

توانی تحمل کنی ولی نمی توانی به او بگویی که چقدر دوستش داری

می ترسی ، می ترسی از اینکه مبادا او خالی از احساس باشد و

احساست را با حرف های پر کنایه اش لحه کند وقتی او را نمیبینی بیشتر

دوستش داری ولی وقتی کنار او هستی احساس عجیبی داری با اینکه هر

دو یک جنس هستید و آرزو می کنی ای کاش یکی از ما جنس مخالف بود

می ترسی از اینکه مبادا سال تمام شود خدایا نه...نه... یک روز دیگر هم

گذشت وقتی با او هستی نمی خواهی به او زیاد محل بدهی دوست داری

او همیشه منت تو را بکشد به دنبال تو باشد و از این کارت لذت می بری .

در صورتی که او لذت نمی برد ای کاش او هم ذره ای احساس داشت .

شب ها به یاد او میخوابی صبح با یاد او بیدار می شوی بعضی وقت ها دعا

میکنم خدایا مهر و علاقه او را از دلم بیرون کن کاری کن او را هم مثل بقیه

دوست داشته باشم یا به این راحتی عاشق کسی نشوم که چندین و چند

سال در عشق او عذادار باشم .لذت جنسی با او شاید بهترین لحظه عمرم

باشد اما یقین دارم بعد از این کار از چشم همدیگر می افتیم به چشم دیگه

ای همدیگر را نگاه میکنیم . و شاید از هم دورتر و دورتر شویم .

لباس های او را زیبا ترین لباس ها می بینم و سلیقه او را بهترین سلیقه

دوست دارم ساعت ها بنشینم وصورت زیبای او را تماشا کنم اگر تمام عالم

جمع بشوند و بگویند او زشت است من میگویم او زیبا ترین آدمی است که

توی عمرم دیده ام لبهایش من را دیوانه کرده همیشه دوست دارم برای یک

بار فقط یک بار از لبهایش که هنوز چشمم به آنها مانده بوسه ای بگیرم ایا

می شود شاید در خواب و خیال اما بعضی وقت ها خیلی من را حشری

می کند وقتی که دست به بدنم می زند از ......تعریف می کند یا از آرزوی

هم جنس بازی با کسی را تعریف می کند شاید او می داند که من دوستش

دارم و می خواهد با او ...... داشته باشم اما نه او این حرف ها را به بیشتر

بچه ها میزند . آری این عشق ها چیزی بجز هوس نیست هوسی که بعد از

چند وقت از دلت بیرون می رود اما همین چند وقت ممکن است چند سال

پیرت کند اما از خدا می خواهم که این عشق های هوس آلود را از دلم

بیرون کند خیلی دلم هوای توبه کرده است یعنی میشود بخشیده شوم

یعنی میشود دوباره به سوی خدا باز گردم هر بار خواستم توبه کنم نشده

همه این ها تقصیر خودمان است اگر عاشق خدا باشیم و مهر او دلمان را پر

کرده باشد، مطمئا دیگر کسی آنجا وارد نمی شود من خدا را فراموش کرده

ام ، خدایا تو مرا فراموش نکن  با خودم فکر می کنم من چه کاره خواهم

شد آینده ام این همه استعداد ، چه خواهد شد آرزویم این است که آدم

بزرگی شوم ، خدایا خودت راه را جلویم باز کن خودت موقعیتش را مقابلم

قرار بده من دوست ندارم یک آدم عادی باشم حتی فکرش هم آزارم میدهد

، می دانم الان موقعیتش را دارم الن میتوانم میتوانم برگردم فقط کافیست

عزمم را جزم کن هیچ چیزی نیست که جلوی من به ایستد به خدا من

میتوانم اگر بخواهم خدایا خودت خواستن را در وجودم معنا کن و زمین

وآسمانت را برای دستیابی به هدفم رام گردان که من آمده ام آمده ام آمده

ام....

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 اسفند 1398برچسب:معنای عشق,عشق واقعی,دوست داشتن,علاقه به همجنس بازی,عاشق هم جنس شدن, توسط حسن حاصل طلب |